کاشکی اینم خواب می دیدم!
دیشب مدینه بودیم و می گفتی و می خندیدم
لالایی هات تو گوشمه ، رودستت آروم خوابیدم
بابا نگو خواب می دیدم!
دیشب داداش علی اومد به روی دستام بوسه زد
می گفت عزیزم از سفر برات النگو خریدم
وای بازم خواب می دیدم!
دیشب دیدم که عمه جون با قاسم اومد خونمون
می گفت برات یه چادر خوشگل گلدار بریدم
بابا اینم خواب می دیدم!
دیشب میون دفترم ،برای داداش اصغرم
عکس عموم رو با علم کنار دریا کشیدم
نگو بازم خواب می دیدم!
یه شب جا موندم از همه ، به روی دست فاطمه
چشام می رفت که خواب بره با سیلی از خواب پریدم.
کاشکی اینم خواب می دیدم!
كربلا غم نيست
سوگ است
سوز گلوست از هجوم عطش
هر لحظه اش بغضي است بر گلوي زمان
«ترك معبد عشق تا ورود به خرابه ي شام»
كربلا از نگاه تو جاريست
كربلا غم نيست خون است
خوني كه از چشمان تو بر خاك مي چكد
از چشمان تو
آي موعود
اي وعده داده شده
كه مي آيي با صد بهار
وخزان عدالت را سرسبز مي كني
ما حقيقت كربلا را از زبان تو مي شنويم
و از نگاهت
چرا كه حقيقت كربلا پريشاني توست
آفتاب انتظارت را مي كشد
و زمان ، ظهر عاشورا را
با حضور تو تفسير مي كند
یاد ایامی که رفت...